خودروهایی که طراحی داخلش شبیه مرکز مشاوره است و آنطور که سیدحسن موسوی چلک، مؤسس این اورژانس میگوید برای بازسازی داخل هر کدامش حدود ۷ میلیون تومان هزینه شده بود.
مؤسسان ۱۲۳، طلاق، فرار، خشونت علیه زنان، افراد دچار اختلال هویت جنسی و... را موضوعات هدف اورژانس اجتماعی تعریف کردند تا به این وسیله ضمن کاهش پروندههای قضایی جای آن را با مداخلات اجتماعی در حدفاصل خانه تا کلانتری بگیرند. برای مثال اگر دختری بنا به دلایلی فرار میکند چرا ابتدا باید به کلانتری، زندان و... برود و بعد تازه به سیستم اجتماعی برگردد؟ فرایندی که در عین ناکارآمدی سبب افزایش تعداد پروندههای قضایی نیز خواهد شد.
اما آیا این اورژانس پس از گذشت بیش از دو دهه از تأسیس آن توانسته سهم خود را در کاهش آسیبهای اجتماعی ایفا کند؟
اورژانس اجتماعی بیشتر حمایت شود
سیدحسن موسوی چلک در گفتوگو با ما ضمن اشاره به چالشهای موجود بر سر راه تأسیس این مجموعه میگوید: این نهاد حدود ۲۲ سال پیش با وجود برخی موانع و مقاومتها، تأسیس شد. در ابتدا کار سختی بود چراکه بهخاطر وجود برخی ابهامات در بهوجود آمدن مسئولیتهای جدید برای سازمان بهزیستی، نگرانیهایی وجود داشت که خیلی هم غیرطبیعی نبود، اما باور داشتیم کار درستی را انجام میدهیم.
موسوی چلک ادامه میدهد: یکی از اهداف مهم اورژانس حدفاصل منزل تا کلانتری را در بر میگیرد. به این معنی که شهروندان پیش از مراجعه به کلانتری درباره هر موضوع مرتبط، برای حل مشکل با اورژانس اجتماعی تماس بگیرند. از اهداف دیگر این نهاد میتوان به جایگزینی مداخلات روانی اجتماعی به جای مداخله قضایی انتظامی، شناسایی کانونهای آسیبزا، شناسایی آسیبهای اجتماعی شایع و در حال شیوع و کمک به پیشگیری از جرم اشاره کرد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی کشور تأکید میکند: اورژانس به عنوان یک نهاد اجتماعی، باید بیشتر حمایت شود. برای مثال اگر از سوی حوزه انتظامی درخواستی وجود داشته باشد، به سرعت مجوز صادر میشود اما در حوزه اجتماعی سختگیری زیاد است، بنابراین اورژانس میتوانست توسعه بیشتری داشته باشد و به گونهای عمل کند که مورد شناخت و اقبال بهتر از سوی جامعه قرار گیرد و مردم با مراجعه به صورت خود معرف، دسترسی آسانتر و مفیدتری به اورژانس داشته باشند.
وی با اشاره به چالشهای پیش روی این مجموعه میگوید: نخستین بحث چالشهای پیش رو در از بین بردن آسیبهای اجتماعی سیاستگذاریهاست. بدین منظور، سیاستگذاریهای کلان کشور باید با هدف ارتقای سلامت روانی- اجتماعی باشد، دوم اینکه آموزش و پرورش میتواند بهترین گزینه برای ارتقای سواد اجتماعی مردم و سواد سلامت روان و ارتقای سلامت روانی اجتماعی در پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی باشد. ضمن اینکه نیروی انسانی، ساختار، منابع و برنامههای اجتماعی آن نیاز به حمایت جدی دارد و تربیت نیروی انسانی متخصص از سوی این حوزه، تدوین برنامههای اجرایی در حوزه آسیبهای اجتماعی متناسب با اولویتها و نیاز استانها، مناطق و حتی شهرستانها از موضوعات جدی در این زمینه است.
وی با تأکید بر اینکه استقرار مددکاران اجتماعی در سیستمهای قضایی، انتظامی و آموزش و پرورش میتواند کمک شایانی در رفع چالشها باشد، میافزاید: مسائلی از قبیل تقویت رویکرد محلهمحوری، رصد آسیبهای اجتماعی و برنامهریزی متناسب با این رصد، بانک اطلاعات آسیبهای اجتماعی، فراگیر بودن، جامعیت، کفایت داشتن و پایدار بودن، برنامههای مرتبط با حوزه آسیبهای اجتماعی هستند که در نهایت میتوانند اثربخش باشند.
ضعف ساختاری
اما دکتر محمدرضا محبوبفر، جامعهشناس و استاد دانشگاه با وجود آنکه اورژانس اجتماعی را یک ضرورت برای کشورمان آن هم در شرایطی که آسیبهای اجتماعی با بیماری کرونا بیش از گذشته شیوع یافته است میداند، اما میگوید: به صراحت میتوان گفت اطلاعرسانی کافی در حوزه اورژانس اجتماعی صورت نگرفته و علاوه بر ضعف تبلیغات و اطلاعرسانی، از عمدهترین کاستیهای اورژانس این است که به اندازه کافی از زیرساختهای فکری شامل زیرساختهای نرمافزاری و سختافزاری برخوردار نیست و همین مسئله موجب شده در جامعه عملکرد و کارکرد رضایتبخشی نداشته باشد.
این پژوهشگر حوزه آسیبهای اجتماعی با تأکید بر اینکه در حال حاضر رتبه نخست آسیبهای اجتماعی در کشور خشونت است، میافزاید: خشونت در محیط خانواده و محل کار جزو بالاترین آمار خشونت در ایران است که خشونت در خانه و خانواده، خشونت علیه کودکان، فرزندان و زنان را شامل میشود و بسیار جای تأمل و توجه دارد؛ چرا که این نوع خشونت به صورت قتلهای ناموسی، قتلهای خانوادگی و ضرب و شتم نمود پیدا کرده و آمارها نگرانکننده است. اینجاست که اورژانس اجتماعی باید در بخش کودکآزاری، همسر آزاری و خشونت علیه زنان عملکرد خود را توسعه و گسترش دهد.
وی تبعیض بین کارکنان، نگاه جنسیتی به زنان و بیگاری کشیدن از کارکنان را نیز از جنبههای خشونت در محل کار معرفی و اضافه میکند: اگر عملکرد اورژانس، شعاری و بر اساس اقدامات تکراری و کلیشهای نبود حجم خشونتهایی مانند خودکشی، سرقت، زورگیری و... در محل کار و خانواده افزایش نمییافت. محبوب فر در پاسخ به پرسش ما درباره میزان اعتماد جامعه به اورژانس اجتماعی میگوید: اطمینان در برابر عملکرد و کارکرد مطلوب حاصل میشود که متأسفانه در مورد سامانه ۱۲۳ این اتفاق نیفتاده و در بیشتر موارد شاهدیم اورژانس اجتماعی اختیار ورود و دخالت در نجات جان انسانها را ندارد و درخصوص آسیبهای اجتماعی، تصمیمگیری توسط دیگر مراجع انجام میشود؛ این نکته نشان از ضعف ساختاری این نهاد دارد چراکه اورژانس باید توان همافزایی با سایر سازمانها از جمله حوزه انتظامی و قضایی را داشته باشد، اما به نظر میرسد ساختار تشکیلات، فاقد اراده، باور و انگیزه است.
نقش کمرنگ ۱۲۳ در کاهش آسیبها
رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران نیز درباره اهداف اورژانس اجتماعی میگوید: ۱۲۳ اهداف بزرگی داشت اما از ابتدای تأسیس، نبود زیرساخت و امکانات مناسب از جمله کمبود نیروی متخصص مددکاری، مشکل بودجه و... موجب ضعف عملکرد در مراحل اجرا شد. این موضوع مانند این است که معتادی را درمان کنیم و بهخاطر نبود امکانات و مکان مناسب برای نگهداری وی، بلافاصله او را به محیط و شرایط قبلی خانوادهاش برگردانیم که با این کار تنها صورت مسئله را حذف کرده و عملاً کاری برای درمان انجام ندادهایم.
مصطفی اقلیما میافزاید: در حالی که افراد برای درخواستهایشان دو یا سه سال در صف پاسخگویی سازمان بهزیستی میمانند چگونه این سازمان بدون امکانات میتواند کودک خیابانی را که دادسرا به بهزیستی ارجاع میدهد حمایت کند؟
پدر مددکاری اجتماعی ایران ادامه میدهد: نادیده گرفتن تخصص در انتخاب مسئولان و کارکنان و نبود اختیارات لازم برای مددکار، نقش اورژانس را کمرنگ کرده بنابراین در حال حاضر ۱۲۳ فقط اسمی با خود یدک میکشد. برای مثال، زنی که فرار کرده، باید در مکانی امن با حضور روانشناس، مددکار و وکیل بدون پرداخت هیچ هزینهای نگهداری شود اما به جرئت میتوان گفت امکانات اینچنینی در کشور ما صفر است.
این استاد دانشگاه با ابراز امیدواری به اینکه روزی برسد افراد متخصص در جایگاه واقعی خود قرار گیرند، میافزاید: وقتی کارکرد نداریم چطور منتظر اعتماد باشیم. بنابراین مشکل امکانات و زیرساختها باید از رأس حل شده و افراد متخصص مصائب و آسیبهای اجتماعی که سالها مشکلات را از نزدیک مشاهده و درک کردهاند در جایگاه واقعی خود قرار گیرند. وی با تأکید بر اینکه متأسفانه ما اصل را رها کرده و به فرع توجه کردهایم، میافزاید: ۱۲۳ در کاهش آسیبهای اجتماعی نقش چندانی نداشته است چه بسا در مواردی سبب افزایش آسیبها نیز شده که این نیز خود نشانهای از ضعف و کمبود زیرساختها در سازمان بهزیستی است.
نظر شما